دارم برای همسفرم گریه می کنم
آوارهای دور و برم گریه می کنم
گیسوی مادری که گرفته ست رنگ خاک
لبهای خونی پدرم گریه می کنم
از خاک در می آورم و غسل می دهم
از نو به خاک می سپرم گریه می کنم
دارم برای گریۀ آن کودک یتیم
شب های تار بی سحرم گریه می کنم
لبخندها و خاطره ها-نان تازه-شعر
آنروزها زده به سرم گریه می کنم
شاعر: قبله آرباطان
نوشته شده توسط سيف الدين صدري
| لینک ثابت |
متطقه هریس و گردابهای پیشرو...
ما را در سایت متطقه هریس و گردابهای پیشرو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : gozalyurdumheris بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 1:53